Park

pɑːrk pɑːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    parked
  • شکل سوم:

    parked
  • سوم‌شخص مفرد:

    parks
  • وجه وصفی حال:

    parking
  • شکل جمع:

    parks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
پارک، باغ ملی، گردشگاه، بوستان، فضای سبز، مرتع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Our house is near a park.
- خانه‌ی ما نزدیک یک پارک است.
- Parks and green spaces are like a city's lungs.
- پارک‌ها و فضاهای سبز همچون ریه‌های شهر هستند.
- Each park must also have a playground for children.
- هر پارک باید محل بازی برای کودکان نیز داشته باشد.
verb - transitive verb - intransitive
پارک کردن، قرار دادن
- She parked her suitcases in one corner and walked over to the ticket window.
- او چمدان‌های خود را در گوشه‌ای قرار داد و به گیشه‌ی بلیط‌فروشی رفت.
- He parked himself in a chair and read the newspaper.
- او در صندلی قرار گرفت و به روزنامه خواندن پرداخت.
- Don't park your car in front of my garage!
- ماشین خود را جلو گاراژ من پارک نکنید!
- Finding a place to park is very difficult in Tehran.
- یافتن محل پارک در تهران بسیار دشوار است.
- no parking
- پارک کردن ممنوع
- Parking or even stopping is forbidden at crossroads.
- سر چهارراه‌ها پارک‌کردن و حتی توقف‌کردن قدغن است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد park

  1. noun land that is reserved for pleasure, recreation
    Synonyms: esplanade, estate, forest, garden, grass, green, grounds, lawn, lot, meadow, parkland, place, playground, plaza, pleasure garden, recreation area, square, tract, village green, woodland
  2. verb place vehicle in a position
    Synonyms: deposit, leave, line up, maneuver, order, position, put, seat, stand, station, store
    Antonyms: back out, depart

ارجاع به لغت park

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «park» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/park

لغات نزدیک park

پیشنهاد بهبود معانی