فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Forest

ˈfɔːrɪst ˈfɒrɪst

شکل جمع:

forests

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

جنگل، بیشه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

the forests of Mazandaran

جنگل‌های مازندران

forest trees

درختان جنگلی

verb - intransitive

تبدیل به جنگل کردن، درختکاری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Gorgan used to be thickly forested.

در گذشته گرگان از جنگل‌های انبوه پوشیده شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forest

  1. noun area with a large number of trees
    Synonyms:
    woods wood woodland grove timber park thicket covert cover stand clump copse coppice timberland jungle growth woodlot chase brake weald wildwood backwoods

Collocations

dense forest

جنگل انبوه/ متراکم

لغات هم‌خانواده forest

ارجاع به لغت forest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forest

لغات نزدیک forest

پیشنهاد بهبود معانی