گذشتهی ساده:
clumpedشکل سوم:
clumpedسومشخص مفرد:
clumpsوجه وصفی حال:
clumpingشکل جمع:
clumpsانبوه، دسته، خوشه، ضربه سنگین، مشت، انبوه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a clump of pine trees by the lake
دستهای درخت کاج در کنار دریاچه
A soldier was clumping down the street.
سربازی با گامهای پرطنین در خیابان راه میرفت.
گذشتهی ساده clump در زبان انگلیسی clumped است.
شکل سوم clump در زبان انگلیسی clumped است.
شکل جمع clump در زبان انگلیسی clumps است.
وجه وصفی حال clump در زبان انگلیسی clumping است.
سومشخص مفرد clump در زبان انگلیسی clumps است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clump» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clump