۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Galumph

ɡəˈlʌmf ɡəˈlʌmf

گذشته‌ی ساده:

galumphed

شکل سوم:

galumphed

سوم‌شخص مفرد:

galumphs

وجه وصفی حال:

galumphing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive informal

سنگین راه رفتن، شلخته راه رفتن، با صدای بلند قدم برداشتن، خرکی راه رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He galumphed down the hallway in his oversized boots.

با آن چکمه‌های بزرگش، با شلختگی از راهرو پایین آمد.

She galumphed onto the stage, knocking over a chair in the process.

او با حرکتی سنگین روی صحنه آمد و همزمان صندلی‌ای را هم انداخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد galumph

  1. verb to move heavily
    Synonyms:
    lumber clump lump stump hulk

ارجاع به لغت galumph

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «galumph» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/galumph

لغات نزدیک galumph

پیشنهاد بهبود معانی