آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ فروردین ۱۴۰۴

    Lumber

    ˈlʌmbər ˈlʌmbə

    گذشته‌ی ساده:

    lumbered

    شکل سوم:

    lumbered

    سوم‌شخص مفرد:

    lumbers

    وجه وصفی حال:

    lumbering

    توضیحات:

    در انگلیسی بریتانیایی به‌جای lumber از timber استفاده می‌شود.

    معنی lumber | جمله با lumber

    verb - intransitive

    سنگین حرکت کردن، سلانه‌سلانه راه رفتن، لنگ‌لنگان حرکت کردن، کند حرکت کردن

    The large dog lumbered towards us, wagging its tail.

    سگ بزرگ لنگ‌لنگان به سمت ما آمد و دمش را تکان می‌داد.

    The old bear lumbered through the forest.

    خرس پیر در جنگل سنگین حرکت می‌کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The truck lumbered up the hill, struggling with the heavy load.

    کامیون با بار سنگین به‌کندی از تپه بالا می‌رفت.

    noun uncountable C2

    انگلیسی آمریکایی الوار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    We need to order more lumber to finish the deck.

    باید الوار بیشتری سفارش دهیم تا عرشه را تمام کنیم.

    Various types of lumber are available for different construction needs.

    انواع مختلف الوار برای نیازهای مختلف ساختمانی در دسترس است.

    verb - transitive

    انباشته کردن، ریختن، گذاشتن (با بی‌نظمی)

    all those things lumbered in the closet

    تمام آن چیزهایی که در صندوق‌خانه انباشته شده‌اند

    She lumbered the books haphazardly on the shelf, making it hard to find anything.

    او کتاب‌ها را به‌طور نامنظم روی قفسه گذاشت و پیدا کردن هر چیزی را سخت کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He did not wish to lumber his mind with such trivialities.

    او نمی‌خواست مغز خود را از این چیزهای پیش‌پاافتاده انباشته کند.

    verb - intransitive verb - transitive C2

    قطع کردن الوار، چوب‌بری کردن

    Farmers were lumbering their woods and sending them to lumber yards.

    کشاورزان بیشه‌های خود را برای الوارسازی می‌بریدند و به چوب‌فروشی‌ها می‌فرستادند.

    As the forest thinned, fewer mills could afford to lumber.

    با کم شدن درختان جنگل، کارخانه‌های کمتری توانستند به برش چوب بپردازند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lumber

    1. verb walk heavily, clumsily
      Synonyms:
      plod trudge shuffle stump lump slog waddle clump barge trundle shamble galumph
      Antonyms:
      glide
    1. verb burden
      Synonyms:
      load weigh charge tax saddle lade encumber impose upon cumber land
      Antonyms:
      relieve unburden

    سوال‌های رایج lumber

    گذشته‌ی ساده lumber چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده lumber در زبان انگلیسی lumbered است.

    شکل سوم lumber چی میشه؟

    شکل سوم lumber در زبان انگلیسی lumbered است.

    وجه وصفی حال lumber چی میشه؟

    وجه وصفی حال lumber در زبان انگلیسی lumbering است.

    سوم‌شخص مفرد lumber چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد lumber در زبان انگلیسی lumbers است.

    ارجاع به لغت lumber

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lumber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lumber

    لغات نزدیک lumber

    • - lumbago
    • - lumbar
    • - lumber
    • - lumberer
    • - lumbering
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.