فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Lumber

ˈlʌmbər ˈlʌmbə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lumbered
  • شکل سوم:

    lumbered
  • سوم‌شخص مفرد:

    lumbers
  • وجه وصفی حال:

    lumbering

توضیحات

در انگلیسی بریتانیایی به‌جای lumber از timber استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
سنگین حرکت کردن، سلانه‌سلانه راه رفتن، لنگ‌لنگان حرکت کردن، کند حرکت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The large dog lumbered towards us, wagging its tail.
- سگ بزرگ لنگ‌لنگان به سمت ما آمد و دمش را تکان می‌داد.
- The old bear lumbered through the forest.
- خرس پیر در جنگل سنگین حرکت می‌کرد.
- The truck lumbered up the hill, struggling with the heavy load.
- کامیون با بار سنگین به‌کندی از تپه بالا می‌رفت.
noun uncountable C2
انگلیسی آمریکایی الوار
- We need to order more lumber to finish the deck.
- باید الوار بیشتری سفارش دهیم تا عرشه را تمام کنیم.
- Various types of lumber are available for different construction needs.
- انواع مختلف الوار برای نیازهای مختلف ساختمانی در دسترس است.
verb - transitive
انباشته کردن، ریختن، گذاشتن (با بی‌نظمی)
- all those things lumbered in the closet
- تمام آن چیزهایی که در صندوق‌خانه انباشته شده‌اند
- She lumbered the books haphazardly on the shelf, making it hard to find anything.
- او کتاب‌ها را به‌طور نامنظم روی قفسه گذاشت و پیدا کردن هر چیزی را سخت کرد.
- He did not wish to lumber his mind with such trivialities.
- او نمی‌خواست مغز خود را از این چیزهای پیش‌پاافتاده انباشته کند.
verb - intransitive verb - transitive C2
قطع کردن الوار، چوب‌بری کردن
- Farmers were lumbering their woods and sending them to lumber yards.
- کشاورزان بیشه‌های خود را برای الوارسازی می‌بریدند و به چوب‌فروشی‌ها می‌فرستادند.
- As the forest thinned, fewer mills could afford to lumber.
- با کم شدن درختان جنگل، کارخانه‌های کمتری توانستند به برش چوب بپردازند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lumber

  1. verb walk heavily, clumsily
    Synonyms:
    plod trudge shuffle stump lump slog waddle clump barge trundle shamble galumph
    Antonyms:
    glide
  1. verb burden
    Synonyms:
    load weigh charge tax saddle lade encumber impose upon cumber land
    Antonyms:
    relieve unburden

ارجاع به لغت lumber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lumber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lumber

لغات نزدیک lumber

پیشنهاد بهبود معانی