سبکبار کردن، بار از دوش کسی برداشتن، اعتراف و درد دل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Before he was executed, he unburdened himself to a priest.
پیش از اینکه اعدام بشود نزدیک کشیش درد دل کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unburden» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unburden