آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Empty

    ˈempti ˈempti

    گذشته‌ی ساده:

    emptied

    شکل سوم:

    emptied

    سوم‌شخص مفرد:

    empties

    وجه وصفی حال:

    emptying

    صفت تفضیلی:

    emptier

    صفت عالی:

    emptiest

    معنی empty | جمله با empty

    adjective A2

    تهی، خالی، پوچ

    an empty pocket

    جیب خالی

    My glass is empty.

    لیوان من خالی است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an empty chair

    صندلی خالی

    adjective

    خالی از سکنه، خلوت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The room became empty of people.

    اتاق از مردم خالی شد.

    an empty room

    اتاقی که کسی در آن نیست

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an empty city

    شهر عاری از سکنه

    adjective

    گود، توخالی، پوک

    adjective

    گرسنه

    The children were quite empty by suppertime.

    هنگام شام بچه‌ها بسیار گرسنه بودند.

    adjective

    بیهوده، بیخود، بی‌فایده

    empty pleasures

    لذایذ پوچ

    empty promises

    قول‌های توخالی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Without you, life will be empty indeed.

    بی‌تو راستی زندگی بی‌معنی خواهد بود.

    verb - transitive

    خالی کردن، تهی کردن، بیرون ریختن، ریختن

    to empty a box

    جعبه‌ای را خالی کردن

    He emptied his pockets in front of us.

    جلو چشم ما جیب های خود را خالی کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She emptied the bottle into the glasses.

    او (محتوای) بطری را در لیوانها خالی کرد.

    No garbage may be emptied on highways.

    آشغال‌ها را در جاده‌ها خالی نکنید.

    verb - intransitive

    خالی شدن، تهی شدن

    noun countable

    بطری خالی، قوطی خالی

    (after drinking your coca cola) drop the empties in this bucket.

    (پس از نوشیدن کوکاکولا) بطری‌های خالی را در این سطل بریزید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد empty

    1. adjective containing nothing
      Synonyms:
      vacant bare void clear blank unoccupied hollow lacking devoid deserted desolate exhausted depleted abandoned unfilled vacated uninhabited dry barren waste destitute wanting dead full forsaken stark unfurnished deflated despoiled godforsaken vacuous
      Antonyms:
      full filled complete entire replete satisfied sated
    1. adjective fruitless, ineffective
      Synonyms:
      ineffective futile vain worthless idle hollow trivial meaningless purposeless senseless aimless frivolous unsatisfactory inane silly unintelligent dumb vacuous flat cheap banal insipid expressionless inexpressive deadpan unreal dishonest insincere barren devoid dead paltry valueless unsubstantial nugatory fatuous vapid jejune otiose petty ineffectual
      Antonyms:
      effective fruitful sufficient productive abundant copious
    1. adjective hungry
      Synonyms:
      starving unfed ravenous famished unfilled
      Antonyms:
      full filled satisfied sated
    1. verb remove contents
      Synonyms:
      drain discharge expel release unload void exhaust clear remove vacate consume use up purge eject dump gut tap drink decant deplete pour out ebb flow out run out rush out disgorge leak escape evacuate leave make void unburden
      Antonyms:
      fill

    Collocations

    empty morpheme

    (زبان‌شناسی) تکواژ تهی

    empty of

    خالی از، تهی از، بدون، بی

    empty set

    (ریاضی) مجموعه‌ی تهی

    Idioms

    on an empty stomach

    با معده‌ی خالی

    سوال‌های رایج empty

    گذشته‌ی ساده empty چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده empty در زبان انگلیسی emptied است.

    شکل سوم empty چی میشه؟

    شکل سوم empty در زبان انگلیسی emptied است.

    وجه وصفی حال empty چی میشه؟

    وجه وصفی حال empty در زبان انگلیسی emptying است.

    سوم‌شخص مفرد empty چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد empty در زبان انگلیسی empties است.

    صفت تفضیلی empty چی میشه؟

    صفت تفضیلی empty در زبان انگلیسی emptier است.

    صفت عالی empty چی میشه؟

    صفت عالی empty در زبان انگلیسی emptiest است.

    ارجاع به لغت empty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «empty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/empty

    لغات نزدیک empty

    • - emptily
    • - emptiness
    • - empty
    • - empty medium
    • - empty morpheme
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.