آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Exhaust

ɪɡˈzɑːst ɪɡˈzɔːst

گذشته‌ی ساده:

exhausted

شکل سوم:

exhausted

سوم‌شخص مفرد:

exhausts

وجه وصفی حال:

exhausting

معنی exhaust | جمله با exhaust

verb - transitive C1

خسته کردن، از پا درآوردن، کوفته کردن، ناتوان کردن، بی‌رمق کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

The endless meetings exhausted the employees.

جلسات بی‌پایان، کارمندان را خسته کرد.

The hot weather exhausted everyone at the construction site.

هوای گرم همه را در محل ساخت‌وساز بی‌رمق کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Writing this dictionary exhausts me.

نگارش این فرهنگ مرا فرسوده می‌کند.

War exhausts nations.

جنگ ملت‌ها را فرسوده می‌کند.

You look exhausted!

تو کاملاً خسته به نظر می‌رسی!

exhausted soil

خاک فرسوده (بی‌قوت)

verb - transitive

تمام کردن، مصرف کردن، به پایان رساندن، به اتمام رساندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The world's oil reserves will be exhausted in a few decades.

ذخایر نفتی جهان تا چند دهه‌ی دیگر تمام خواهد شد.

My patience was being exhausted.

صبرم داشت تمام می‌شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to exhaust the air from a container

هوای محفظه‌ای را بیرون کشیدن

to exhaust a wine cask

بشکه‌ی شراب را خالی کردن

The engine exhausts through a long pipe.

دود موتور از لوله‌ی بلندی خارج می‌شود.

to exhaust one's resources

منابع خود را تا آخر مصرف کردن

to exhaust an oil well

چاه نفت را خالی کردن

to exhaust a bank account

حساب بانکی را خالی کردن

He exhausted the subject of Kennedy's assassination.

او موضوع قتل کندی را به طور کامل بررسی کرد.

noun uncountable C1

اگزوز، دود اگزوز

The exhaust pipe of the old car was rusty and needed replacement.

اگزوز ماشین قدیمی زنگ زده بود و نیاز به تعویض داشت.

I could smell the exhaust from the bus while standing at the station.

وقتی در ایستگاه ایستاده بودم، بوی دود اگزوز اتوبوس را احساس کردم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

exhaust muffler

صداگیر اگزوز، صداخفه کن اگزوز

exhaust pipe

لوله‌ی اگزوز

exhaust fan

پنکه هواکش

Engine exhaust asphyxiated him.

برون‌دمه‌ی موتور (گاز موتور) او را خفه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exhaust

Collocations

exhaust fumes

دود اگزوز

سوال‌های رایج exhaust

گذشته‌ی ساده exhaust چی میشه؟

گذشته‌ی ساده exhaust در زبان انگلیسی exhausted است.

شکل سوم exhaust چی میشه؟

شکل سوم exhaust در زبان انگلیسی exhausted است.

شکل جمع exhaust چی میشه؟

شکل جمع exhaust در زبان انگلیسی exhausts است.

وجه وصفی حال exhaust چی میشه؟

وجه وصفی حال exhaust در زبان انگلیسی exhausting است.

سوم‌شخص مفرد exhaust چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد exhaust در زبان انگلیسی exhausts است.

ارجاع به لغت exhaust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhaust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhaust

لغات نزدیک exhaust

پیشنهاد بهبود معانی