آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ شهریور ۱۴۰۴

    Exhaust

    ɪɡˈzɑːst ɪɡˈzɔːst

    گذشته‌ی ساده:

    exhausted

    شکل سوم:

    exhausted

    سوم‌شخص مفرد:

    exhausts

    وجه وصفی حال:

    exhausting

    معنی exhaust | جمله با exhaust

    verb - transitive C1

    خسته کردن، از پا درآوردن، کوفته کردن، ناتوان کردن، بی‌رمق کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    The endless meetings exhausted the employees.

    جلسات بی‌پایان، کارمندان را خسته کرد.

    The hot weather exhausted everyone at the construction site.

    هوای گرم همه را در محل ساخت‌وساز بی‌رمق کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Writing this dictionary exhausts me.

    نگارش این فرهنگ مرا فرسوده می‌کند.

    War exhausts nations.

    جنگ ملت‌ها را فرسوده می‌کند.

    You look exhausted!

    تو کاملاً خسته به نظر می‌رسی!

    exhausted soil

    خاک فرسوده (بی‌قوت)

    verb - transitive

    تمام کردن، مصرف کردن، به پایان رساندن، به اتمام رساندن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The world's oil reserves will be exhausted in a few decades.

    ذخایر نفتی جهان تا چند دهه‌ی دیگر تمام خواهد شد.

    My patience was being exhausted.

    صبرم داشت تمام می‌شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to exhaust the air from a container

    هوای محفظه‌ای را بیرون کشیدن

    to exhaust a wine cask

    بشکه‌ی شراب را خالی کردن

    The engine exhausts through a long pipe.

    دود موتور از لوله‌ی بلندی خارج می‌شود.

    to exhaust one's resources

    منابع خود را تا آخر مصرف کردن

    to exhaust an oil well

    چاه نفت را خالی کردن

    to exhaust a bank account

    حساب بانکی را خالی کردن

    He exhausted the subject of Kennedy's assassination.

    او موضوع قتل کندی را به طور کامل بررسی کرد.

    noun uncountable C1

    اگزوز، دود اگزوز

    The exhaust pipe of the old car was rusty and needed replacement.

    اگزوز ماشین قدیمی زنگ زده بود و نیاز به تعویض داشت.

    I could smell the exhaust from the bus while standing at the station.

    وقتی در ایستگاه ایستاده بودم، بوی دود اگزوز اتوبوس را احساس کردم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    exhaust muffler

    صداگیر اگزوز، صداخفه کن اگزوز

    exhaust pipe

    لوله‌ی اگزوز

    exhaust fan

    پنکه هواکش

    Engine exhaust asphyxiated him.

    برون‌دمه‌ی موتور (گاز موتور) او را خفه کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exhaust

    1. verb tire or wear out
      Synonyms:
      tire fatigue weary wear down drain sap weaken burn out overwork overtire fag tucker do in use up enervate debilate disable overexert overextend prostrate enfeeble cripple impoverish bankrupt suck dry run ragged frazzle peter out poop poop out conk out draw overdo overfatigue
      Antonyms:
      refresh invigorate animate
    1. verb consume, use up
      Synonyms:
      use up spend waste empty drain eat finish expend deplete eat up run through dry disperse dissipate void impoverish run out devour draw squander bleed dry bankrupt strain wash up dispel take last of suck dry
      Antonyms:
      replenish refresh

    Collocations

    exhaust fumes

    دود اگزوز

    سوال‌های رایج exhaust

    گذشته‌ی ساده exhaust چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده exhaust در زبان انگلیسی exhausted است.

    شکل سوم exhaust چی میشه؟

    شکل سوم exhaust در زبان انگلیسی exhausted است.

    شکل جمع exhaust چی میشه؟

    شکل جمع exhaust در زبان انگلیسی exhausts است.

    وجه وصفی حال exhaust چی میشه؟

    وجه وصفی حال exhaust در زبان انگلیسی exhausting است.

    سوم‌شخص مفرد exhaust چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد exhaust در زبان انگلیسی exhausts است.

    ارجاع به لغت exhaust

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exhaust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhaust

    لغات نزدیک exhaust

    • - exhale (or draw) a sigh
    • - exhalent
    • - exhaust
    • - exhaust fumes
    • - exhausted
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.