آخرین به‌روزرسانی:

Expend

ɪkˈspend ɪkˈspend

گذشته‌ی ساده:

expended

شکل سوم:

expended

سوم‌شخص مفرد:

expends

وجه وصفی حال:

expending

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

خرج کردن، صرف کردن، مصرف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The social services upon which public revenue is expended.

درآمدهای عمومی که خرج خدمات اجتماعی می‌شود.

The time and energy I have expended in writing this book.

زمان و نیرویی که صرف نگارش این کتاب کرده‌ام.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The government expends a lot of money for road construction.

دولت پول زیادی صرف راه‌سازی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expend

  1. verb exhaust; spend
    Synonyms:
    use up spend employ consume give pay distribute disburse go through finish shell out lay out pay out dish out put out blow dissipate fork out ante up foot the bill splurge spring for throw money at wash up
    Antonyms:
    save keep hold

لغات هم‌خانواده expend

  • verb - transitive
    expend

سوال‌های رایج expend

گذشته‌ی ساده expend چی میشه؟

گذشته‌ی ساده expend در زبان انگلیسی expended است.

شکل سوم expend چی میشه؟

شکل سوم expend در زبان انگلیسی expended است.

وجه وصفی حال expend چی میشه؟

وجه وصفی حال expend در زبان انگلیسی expending است.

سوم‌شخص مفرد expend چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد expend در زبان انگلیسی expends است.

ارجاع به لغت expend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expend

لغات نزدیک expend

پیشنهاد بهبود معانی