گذشتهی ساده:
expendedشکل سوم:
expendedسومشخص مفرد:
expendsوجه وصفی حال:
expendingخرج کردن، صرف کردن، مصرف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The social services upon which public revenue is expended.
درآمدهای عمومی که خرج خدمات اجتماعی میشود.
The time and energy I have expended in writing this book.
زمان و نیرویی که صرف نگارش این کتاب کردهام.
The government expends a lot of money for road construction.
دولت پول زیادی صرف راهسازی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expend