با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dish Out

ˈdɪʃˈaʊt dɪʃaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dished out
  • شکل سوم:

    dished out
  • سوم‌شخص مفرد:

    dishes out
  • وجه وصفی حال:

    dishing out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive informal
رک گفتن، بدون فکر تجویز کردن، بذل و بخشش کردن، از کیسه‌ی خلیفه بخشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- It's important to think before you dish out advice to others.
- مهم است که قبل‌از اینکه با دیگران رک صحبت کنید، فکر کنید.
- It's not fair to dish out insults and expect everyone to just accept them.
- درست نیست که اهانت‌ها را رک بگوییم و توقع داشته باشیم که همه آن‌ها را بپذیرند.
phrasal verb informal
غذا کشیدن، سرو کردن
- The chef will dish out the pasta as soon as it's ready.
- سرآشپز ماکارونی را به‌محض آماده شدن می‌کشد.
- During the picnic, we all took turns to dish out the snacks.
- در پیک‌نیک، همه به‌نوبت تنقلات را سرو می‌کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dish out

  1. verb distribute
    Synonyms: allocate, deliver, dispense, dole out, fork over, furnish, give out, hand, hand out, hand over, inflict, ladle, mete out, present, produce, scoop, serve, serve up, spoon, supply, transfer, turn over
    Antonyms: take

ارجاع به لغت dish out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dish out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dish-out

لغات نزدیک dish out

پیشنهاد بهبود معانی