فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dole Out

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2

قسمت کردن، توزیع کردن، پخش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Tina was doling out candy to all the kids.

تینا داشت بین بچه‌ها شکلات پخش می‌کرد.

I got out my wallet to dole out the money.

کیف پولم را درآوردم تا پول را قسمت کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dole out

  1. verb allocate, distribute
    Synonyms:
    give share divide deal assign allot hand out distribute administer apportion dispense measure parcel lot partition deal out mete share out disperse divvy mete out
    Antonyms:
    collect gather hold hoard

ارجاع به لغت dole out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dole out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dole-out

لغات نزدیک dole out

پیشنهاد بهبود معانی