با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Mete

miːt miːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb
خط مرزی، کرانه، سنگ مرزی، سرحد، اندازه گرفتن، پیمودن، دادن، سهم دادن، پیمانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to mete out punishment
- تنبیه (کسی را) معلوم کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mete

  1. verb administer, distribute
    Synonyms: admeasure, allocate, allot, allow, apportion, assign, deal, dispense, divide, dole, give, lot, measure, parcel, portion, ration, share

ارجاع به لغت mete

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mete» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mete

لغات نزدیک mete

پیشنهاد بهبود معانی