آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آبان ۱۴۰۴

    Positive

    ˈpɑːzət̬ɪv ˈpɒzətɪv

    شکل جمع:

    positives

    صفت تفضیلی:

    more positive

    صفت عالی:

    most positive

    معنی positive | جمله با positive

    adjective C2

    پزشکی مثبت (جواب آزمایش)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    The test was positive: you are pregnant.

    نتیجه‌ی آزمایش مثبت بود: شما باردار هستید.

    A positive drug test can lead to immediate suspension.

    نتیجه‌ی مثبت آزمایش مواد مخدر می‌تواند منجر به تعلیق فوری شود.

    adjective B1

    خوش‌بین، امیدوار، مثبت، دلگرم‌کننده، مثبت‌اندیش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She has a positive outlook on life.

    نسبت به زندگی خوش‌بین است.

    His smile had a positive effect on everyone in the room.

    لبخند او تأثیر مثبتی بر همه‌ی افراد در اتاق داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It was a positive delight to meet you.

    ملاقات شما کاملاً لذت‌بخش بود.

    positive tropism

    گرایش مثبت

    adjective B2

    قطعی، مطمئن، بااطمینان، بی‌شبهه، بی‌چون‌وچرا

    She was quite positive about the time of the accident.

    او درباره‌ی زمان وقوع حادثه هیچ شبهه‌ای نداشت.

    We have positive proof that he is guilty.

    ما دلایل قطعی در دست داریم که او گناهکار است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Are you positive he won't come?

    یقین داری که نخواهد آمد؟

    Yes, I am positive.

    بلی مطمئن هستم.

    He is a positive fool.

    او یک احمق به تمام معنی است.

    a positive answer

    پاسخ مثبت

    adjective

    دستور زبان مثبت (جمله)

    link-banner

    آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

    مشاهده

    The teacher asked the students to change the negative sentences into positive ones.

    معلم از دانش‌آموزان خواست تا جمله‌های منفی را به جمله‌های مثبت تبدیل کنند.

    In English grammar, a positive statement affirms something.

    در دستور زبان انگلیسی، جمله‌ی مثبت چیزی را تأیید می‌کند.

    adjective

    دستور زبان مطلق، ساده (صفت یا قید)

    “Beautiful” is positive, while “more beautiful” is comparative.

    «زیبا» حالت مطلق است، درحالی‌که «زیباتر» حالت مقایسه‌ای است.

    Students often confuse positive and comparative forms of adjectives.

    دانش‌آموزان اغلب حالت ساده و مقایسه‌ای صفت‌ها را با هم اشتباه می‌گیرند.

    adjective

    مطلق، کامل، تمام‌عیار، واقعی

    The experience was a positive nightmare for everyone involved.

    این تجربه برای همه‌ی کسانی که درگیر بودند، کابوس واقعی بود.

    That movie was a positive disaster from start to finish.

    آن فیلم از ابتدا تا انتها، فاجعه‌ای تمام‌عیار بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    positive instructions

    دستورات صریح

    adjective

    ریاضی مثبت (بزرگتر از صفر)

    Any positive integer can be used in this calculation.

    هر عدد صحیح مثبت را می‌توان در این محاسبه استفاده کرد.

    The thermometer showed a positive temperature today.

    دماسنج امروز دمای مثبت نشان داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a positive number

    عدد مثبت

    adjective

    برق مثبت (بار)

    An electron has a negative charge, a proton has a positive charge.

    االکترون دارای بار منفی و پروتون دارای بار مثبت است.

    In a circuit, the current flows from the positive side to the negative side.

    در مدار، جریان از سمت مثبت به سمت منفی حرکت می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    positive charge

    بار مثبت

    positive electricity

    برق مثبت

    adjective

    پزشکی مثبت (دارای عامل Rh)

    My blood type is O positive.

    گروه خونی من اُ مثبت (O+) است.

    O positive is one of the most common blood types.

    اُ مثبت یکی از رایج‌ترین گروه‌های خونی است.

    adjective

    پوزیتیو (نگاره‌ی واقعی)

    The computer can scan a positive image and reproduce it in high resolution.

    کامپیوتر می‌تواند تصویر پوزیتیو را اسکن کرده و با وضوح بالا بازتولید کند.

    He prefers printing positive images rather than negatives.

    او ترجیح می‌دهد عکس‌های پوزیتیو را چاپ کند نه نگاتیوها را.

    noun countable

    نکته‌ی مثبت، جنبه‌ی مثبت، حُسن، مزیت، نقطه‌ی قوت

    Focusing on the positives in life can improve your mental health.

    تمرکز بر جنبه‌های مثبت زندگی می‌تواند سلامت روان شما را بهبود دهد.

    He listed all the positives of joining the new team before making his decision.

    قبل‌از تصمیم‌گیری، همه‌ی نکات مثبت پیوستن به تیم جدید را فهرست کرد.

    noun countable

    نتیجه‌ی مثبت

    A positive in the screening means further investigation is required.

    نتیجه‌ی مثبت در غربالگری به این معناست که بررسی‌های بیشتری لازم است.

    The research team recorded several positives in their tests for contamination.

    تیم تحقیق چند نتیجه‌ی مثبت در آزمایش‌های خود برای آلودگی ثبت کرد.

    noun countable

    پوزیتیو (نگاره‌ی واقعی)

    You can create a positive using digital software from any scanned negative.

    می‌توان از هر نگاتیو اسکن‌شده با نرم‌افزار دیجیتال، پوزیتیو ساخت.

    A positive shows the original light and dark areas correctly.

    پوزیتیو، مناطق روشن و تاریک اصلی را به‌درستی نشان می‌دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد positive

    1. adjective definite, certain
      Synonyms:
      sure certain clear real actual specific absolute decided firm unmistakable explicit outright complete direct genuine express unambiguous categorical conclusive decisive thorough confident downright hard forceful incontrovertible indisputable irrefutable unequivocal assured undeniable factual concrete inarguable indubitable perfect thoroughgoing unmitigated affirmative rank cold consummate forcible clear-cut convinced cocksure
      Antonyms:
      uncertain doubtful indefinite unsure negative
    1. adjective beneficial, helpful
      Synonyms:
      useful helpful good effective practical productive constructive reasonable sound efficacious progressive affirmative forward-looking
      Antonyms:
      unhelpful disadvantageous negative

    Collocations

    positive effect

    تاثیر مثبت

    لغات هم‌خانواده positive

    • noun
      positive
    • adjective
      positive
    • adverb
      positively

    سوال‌های رایج positive

    معنی positive به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی positive در زبان فارسی به «مثبت» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «مثبت» یکی از کلمات پرکاربرد در زبان فارسی است که معانی متنوعی دارد و بسته به زمینه‌ی استفاده می‌تواند معانی متفاوتی را منتقل کند. در معنای کلی و روزمره، مثبت به چیزی اشاره دارد که دارای جنبه‌های خوب، سازنده، یا سودمند است. به‌عنوان مثال، برخورد مثبت به مسائل زندگی نشان‌دهنده‌ی نگرش خوش‌بینانه و امیدوارانه است که در بسیاری از حوزه‌های روان‌شناسی و توسعه فردی مورد تأکید قرار می‌گیرد.

    در حوزه‌ی علمی و ریاضی، واژه‌ی مثبت به اعدادی اطلاق می‌شود که بزرگ‌تر از صفر هستند و در مقابل اعداد منفی قرار دارند. مفهوم مثبت بودن عدد، اهمیت زیادی در ریاضیات، فیزیک و مهندسی دارد و در تحلیل داده‌ها و مدل‌سازی‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. این تعریف عددی، پایه‌ی بسیاری از فرمول‌ها و نظریه‌های علمی را تشکیل می‌دهد.

    در پزشکی و علوم زیستی، «مثبت» گاهی به نتایج آزمایش‌ها و تست‌ها اطلاق می‌شود. برای نمونه، وقتی گفته می‌شود نتیجه‌ی آزمایش پزشکی «مثبت» است، معمولاً به معنای شناسایی حضور یک عامل خاص، مثل ویروس، باکتری، یا نشانگر بیماری است. البته این معنی لزوماً مثبت بودن به معنای خوب بودن نیست، بلکه صرفاً نشان‌دهنده وجود چیزی است که مورد جستجو بوده است.

    از نظر روان‌شناسی، «مثبت‌اندیشی» یک رویکرد مهم و مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی و مقابله با چالش‌هاست. نگرش مثبت به زندگی می‌تواند باعث کاهش استرس، افزایش رضایت‌مندی و بهبود روابط فردی و اجتماعی شود. بسیاری از مراجع علمی و مشاوره‌های روان‌شناسی بر ترویج این نوع نگرش تأکید دارند و آن را یکی از راهکارهای موفقیت در زندگی می‌دانند.

    در زبان روزمره و گفتگوهای معمولی، «مثبت» به رفتارها، حالات یا واکنش‌های دلپذیر و سازنده اشاره دارد. برای مثال، داشتن دید مثبت نسبت به شرایط، ایجاد انرژی و انگیزه در افراد به همراه دارد و معمولاً به‌عنوان یک ویژگی مثبت در شخصیت انسان‌ها شناخته می‌شود. به طور خلاصه، «مثبت» واژه‌ای است که در جنبه‌های مختلف زندگی، علم و فرهنگ معناهای گسترده و کاربردی دارد.

    شکل جمع positive چی میشه؟

    شکل جمع positive در زبان انگلیسی positives است.

    صفت تفضیلی positive چی میشه؟

    صفت تفضیلی positive در زبان انگلیسی more positive است.

    صفت عالی positive چی میشه؟

    صفت عالی positive در زبان انگلیسی most positive است.

    ارجاع به لغت positive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «positive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/positive

    لغات نزدیک positive

    • - positioner
    • - positioning
    • - positive
    • - positive effect
    • - positive electricity
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.