شکل جمع:
affirmativesمثبت، تصدیقآمیز (پاسخ و عبارت و غیره)
She gave an affirmative response to the invitation.
او به این دعوت پاسخ مثبت داد.
'Hopefully' might be an affirmative word in response.
«امید است که» ممکن است کلمهی تصدیقآمیز در پاسخ باشد.
His quick and affirmative answer assured us of his commitment.
پاسخ سریع و تصدیقآمیز او ما را از تعهدش مطمئن کرد.
پاسخ مثبت، جواب بله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With great anticipation, she awaited his definitive affirmative.
با انتظار فراوان، منتظر پاسخ مثبت قطعی او بود.
The teacher's request for volunteers was met with several affirmatives from eager students.
درخواست معلم برای داوطلب با چندین جواب بله از سوی دانشآموزان مشتاق مواجه شد.
مثبت (رویکرد و غیره)
Their parents' supportive and affirmative attitude boosted their self-esteem during tough times.
نگرش حمایتی و مثبت والدینشان عزتنفس آنها را در دوران سختی بالا برد.
Taking an affirmative approach can lead to better outcomes.
اتخاذ رویکرد مثبت میتواند به نتایج بهتری منجر شود.
موافق (رأی و شخص و غیره)
We need an affirmative vote to pass the motion.
برای تصویب این طرح به رأی موافق نیاز داریم.
Please raise your hand for an affirmative vote on this proposal.
لطفا دست خود را به نشانهی رأی موافق به این پیشنهاد بالا ببرید.
(منطق) ایجابی
He used several examples that provided affirmative evidence for his argument.
او از مثالهای متعددی استفاده کرد که شواهد ایجابی برای استدلال او ارائه میداد.
The professor praised the student's essay for its clear and concise use of affirmative statements.
استاد مقالهی دانشجو را به دلیل استفادهی واضح و مختصر از عبارتهای ایجابی تحسین کرد.
طرف موافق
The judges were impressed by the clarity and logic of the affirmative's arguments.
داوران تحتتأثیر وضوح و منطق استدلالهای طرف موافق قرار گرفتند.
The affirmative argued their case convincingly during the debate.
طرف موافق در طول مناظره به طور قانع کنندهای به استدلال پرداختند.
(منطق) گزارهی ایجابی
In logic class, we learned how to construct affirmatives.
در کلاس منطق یاد گرفتیم که چگونه گزارههای ایجابی بسازیم.
The teacher asked for an example of an affirmative in class.
معلم در کلاس مثالی از گزارهی ایجابی را خواست.
موافق، همراه، با جواب مثبت، با آری گفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «affirmative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affirmative