گذشتهی ساده:
approvedشکل سوم:
approvedسومشخص مفرد:
approvesصفت تفضیلی:
more approvingصفت عالی:
most approvingتأییدکننده، رضایتبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He gave her an approving smile.
لبخندی رضایتبخش به او زد.
an approving glance
نگاهی تأییدکننده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «approving» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/approving