آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Passing

ˈpæsɪŋ ˈpɑːsɪŋ

گذشته‌ی ساده:

passed

شکل سوم:

passed

سوم‌شخص مفرد:

passes

معنی passing | جمله با passing

noun adjective adverb uncountable C1

گذرنده، زودگذر، فانی، بالغ بر، در گذشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the passing of winter

گذشتن زمستان

the passing of a great man

مرگ یک مرد بزرگ

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the passing of a major bill

تصویب یک لایحه‌ی عمده

forward passing

پاس دادن به جلو

A passing youngster called up to him.

عابری جوان او را صدا زد.

passing interest

علاقه‌ی زودگذر

the passing fashions in women's clothing

مدهای زودگذر لباسهای زنانه

a passing traitor

خائن به تمام معنی

passing fair

بسیار زیبا

a passing glance

نگاهی مجمل

He has only a passing acquaintance with the subject.

او با این موضوع فقط آشنایی سطحی دارد.

a passing grade

نمره‌ی قبولی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد passing

  1. noun death
    Antonyms:

Idioms

in passing

1- به‌طور سرسری 2- اتفاقاً، در ضمن

لغات هم‌خانواده passing

سوال‌های رایج passing

گذشته‌ی ساده passing چی میشه؟

گذشته‌ی ساده passing در زبان انگلیسی passed است.

شکل سوم passing چی میشه؟

شکل سوم passing در زبان انگلیسی passed است.

سوم‌شخص مفرد passing چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد passing در زبان انگلیسی passes است.

ارجاع به لغت passing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passing

لغات نزدیک passing

پیشنهاد بهبود معانی