گذشتهی ساده:
demisedشکل سوم:
demisedسومشخص مفرد:
demisesوجه وصفی حال:
demisingشکل جمع:
demisesمردن، وفات یافتن، انتقال دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Upon his demise, the farm will be divided.
پس از فوت او مزرعه تقسیم خواهد شد.
That event led to the demise of feudalism.
آن رویداد موجب فنای فئودالیسم شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demise