آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Failure

ˈfeɪljər ˈfeɪljə

شکل جمع:

failures

معنی failure | جمله با failure

noun countable B2

خرابی، کوتاهی، عدم‌ موفقیت، واماندگی، درمانگی، ناتوانی، شکست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Lack of compassion is one of his greatest failures.

نداشتن شفقت یکی از بزرگ‌ترین کمبودهای اوست.

his failure to carry out his duties

ناتوانی او در انجام وظایفش

نمونه‌جمله‌های بیشتر

due to engine failure

به‌ دلیل از کار افتادن موتور

heart failure

از کارافتادگی قلب

Repeated crop failures brought on famine.

ضایع شدن پی‌درپی محصولات موجب قحطی شد.

His failure in the exam upset his parents.

رد شدن او در امتحان والدینش را ناراحت کرد.

Bank failures cost many jobs.

ورشکستگی بانک‌ها موجب از دست رفتن شغل‌های زیادی شد.

the government's failure in establishing friendly relations with ...

ناکامی دولت در برقراری روابط حسنه با ....

the candidate's failure

شکست نامزد انتخاباتی

That book was a failure.

آن کتاب نگرفت.

As a teacher, he was a complete failure.

به‌عنوان معلم به‌طور کامل ناموفق بود.

failure to yield the right of way

(رانندگی) عدم رعایت حق تقدم

Their failure to appear in court was to their disadvantage.

خودداری آن‌ها از حضور در دادگاه به ضررشان تمام شد.

the mechanic's failure to adjust the brake

کوتاهی مکانیک در میزان کردن ترمز

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد failure

لغات هم‌خانواده failure

  • verb - intransitive
    fail

سوال‌های رایج failure

شکل جمع failure چی میشه؟

شکل جمع failure در زبان انگلیسی failures است.

ارجاع به لغت failure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «failure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/failure

لغات نزدیک failure

پیشنهاد بهبود معانی