فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Prodigal

    ˈprɑːdɪɡl ˈprɒdɪɡl

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective

    ولخرج، مسرف، اسراف‌آور، متلف، پر‌تجمل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    don't be prodigal with your praise!

    در تعریف زیاده‌روی نکن!

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد prodigal

    1. adjective wasteful
      Synonyms:
      excessive extravagant improvident reckless spendthrift lavish squandering dissipated immoderate profligate intemperate wanton
      Antonyms:
      careful thrifty
    1. adjective luxurious, profuse
      Synonyms:
      abundant lavish lush opulent luxuriant sumptuous bountiful bounteous copious exuberant teeming munificent superabundant moneyed riotous
      Antonyms:
      poor modest
    1. noun person who spends a lot
      Synonyms:
      spender spendthrift waster big spender squanderer profligate wastrel high roller deep pockets sport dissipator compulsive shopper

    ارجاع به لغت prodigal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prodigal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prodigal

    لغات نزدیک prodigal

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    last take up two dicey watch get undressed go to bed good night hairdresser have time to interview make a mess of something menswear not (too) bad o'clock هستی متین کیانا مهنا عرفان دیار الهه شایان رضا پریسا سحر مانی نفس نرگس نگین