آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Sport

spɔːrt spɔːt

گذشته‌ی ساده:

sported

شکل سوم:

sported

سوم‌شخص مفرد:

sports

وجه وصفی حال:

sporting

شکل جمع:

sports

معنی sport | جمله با sport

noun countable A1

ورزش ورزش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

What sport are you interested in?

به چه ورزشی علاقه‌مند هستید؟

Swimming and basketball are different kinds of sport.

شنا و بسکتبال انواع مختلف ورزش هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

sport equipment

وسایل ورزشی

noun uncountable A1

انگلیسی بریتانیایی ورزش ورزش (هر نوع فعالیت بدنی که برای سلامتی انجام می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Many people take up sport to reduce stress and stay fit.

بسیاری از مردم برای کاهش استرس و حفظ تناسب اندام، ورزش را شروع می‌کنند.

Sport is an important part of a healthy lifestyle.

ورزش، بخش مهمی از سبک زندگی سالم است.

noun uncountable

قدیمی سرگرمی، تفریح، خوشی، لذت

He joined the hiking club just for sport.

او فقط برای تفریح به باشگاه کوهنوردی پیوست.

Collecting old coins was once his sport, though now he has little time for it.

جمع‌آوری سکه‌های قدیمی زمانی سرگرمی او بود، هرچند اکنون وقت کمی برای آن دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

... they kill us for their sport.

... آنان ما را برای سرگرمی خود می‌کشند.(شکسپیر)

She has been the sport of misfortune.

وی بازیچه‌ی سرنوشت بد شده است.

He spent the afternoon in sport and play.

بعدازظهر را صرف تفریح و بازی کرد.

noun countable informal

قدیمی پهلوان، جوانمرد، بامعرفت، خوش‌برخورد، باگذشت

His brother is a real sport.

برادرش واقعاً جوانمرد است.

be a sport and let me borrow your bicycle!

آقایی کن و دوچرخه‌ات را به من قرض بده.

noun countable

(انگلیسی استرالیایی) رفیق، داداش، پسرجون، پهلوون (هنگام صحبت دوستانه با مردی)

Come on, sport, let’s go get some ice cream.

بیا پهلوون، بریم بستنی بخوریم.

Good job, sport—you played really well out there.

آفرین داداش، خیلی خوب بازی کردی.

noun countable A1

زیست‌شناسی گونه‌ی جهش‌یافته، جهش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

A new sport of grapevine was discovered that is resistant to certain diseases.

گونه‌ی جهش‌یافته‌ای از تاک انگور کشف شد که در برابر برخی بیماری‌ها مقاوم است.

The gardener noticed a sport in the rose bush where one branch carried larger blossoms.

باغبان متوجه یک جهشی در بوته‌ی گل رز شد که در آن یک شاخه گل‌هایی بزرگ‌تر داشت.

verb - transitive

به تن داشتن، پوشیدن، آراستن، مزین بودن

He sported a new wristwatch as if he wanted everyone to notice it.

او ساعت مچی تازه‌ای پوشیده بود؛ انگار که می‌خواست همه متوجه آن شوند.

He was sporting a loud tie.

یک کراوات جلف زده بود.

verb - intransitive

تمسخر کردن، دست انداختن

He sported with things he could scarcely understand.

او چیزهایی را مورد تمسخر قرار می‌داد که به‌درستی قادر به فهم آن‌ها نبود.

He sported the politician’s promises during the debate.

او وعده‌های سیاست‌مدار را درطول مناظره مسخره کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sport

  1. noun recreational activity; entertainment
    Antonyms:
  1. noun person who takes kidding
    Synonyms:
    target butt laughingstock joke buffoon mockery object of ridicule plaything jestee object of derision mock
  1. verb display, wear
    Synonyms:

Collocations

indoor sports

ورزش در جاهای سرپوشیده

ورزش‌های داخل سالن، ورزش‌های بسته‌جای

make sport of

دست انداختن، مورد تمسخر قرار دادن

outdoor sports

ورزش‌‌های هوای باز، ‌ورزش‌های هوای آزاد

winter sports

ورزش‌های زمستانی (مانند اسکی)

do sport

ورزش کردن

Collocations بیشتر

play sport

ورزش کردن

Idioms

in (or for) sport

به شوخی (نه جدی)، برای تفریح

لغات هم‌خانواده sport

  • noun
    sport
  • verb - intransitive
    sport

سوال‌های رایج sport

گذشته‌ی ساده sport چی میشه؟

گذشته‌ی ساده sport در زبان انگلیسی sported است.

شکل سوم sport چی میشه؟

شکل سوم sport در زبان انگلیسی sported است.

شکل جمع sport چی میشه؟

شکل جمع sport در زبان انگلیسی sports است.

وجه وصفی حال sport چی میشه؟

وجه وصفی حال sport در زبان انگلیسی sporting است.

سوم‌شخص مفرد sport چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد sport در زبان انگلیسی sports است.

ارجاع به لغت sport

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sport» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sport

لغات نزدیک sport

پیشنهاد بهبود معانی