آخرین به‌روزرسانی:

Sporty

ˈspɔːrti ˈspɔːti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

ورزشی، ورزشکارانه، جلف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

sporty new trousers

شلوار نو جلف

He is not a very sporty person.

او زیاد اهل ورزش نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sporty

  1. adjective casual; flashy
    Synonyms:
    showy loud informal flashy gaudy brazen ornate flaunting glitzy snazzy jazzy glittering flamboyant glittery natty

لغات هم‌خانواده sporty

ارجاع به لغت sporty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sporty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sporty

لغات نزدیک sporty

پیشنهاد بهبود معانی