با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Flamboyant

flæmˈbɔɪənt flæmˈbɔɪənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more flamboyant
  • صفت عالی:

    most flamboyant

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    پر‌زرق‌و‌برق، جلف و خود‌نمایانه، (بیش‌ا‌زحد) پر‌نقش‌ونگار
    • - a flamboyant costume
    • - جامه‌ی پر زرق‌و‌برق
    • - The writer's flamboyant lifestyle was well known.
    • - سبک زندگی پرزرق‌و‌برق نویسنده معروف بود.
  • adjective
    شعله‌مانند، فروزان، شعله‌فام، وخشه‌سان، افرازه‌سان
    • - flamboyant designs
    • - طرح‌های پر‌آب‌و‌رنگ (شعله‌مانند)
  • adjective
    (معماری - گوتیک فرانسوی) وابسته به تزیینات شعله‌مانند پنجره و طرح‌های پر گل و بوته و قرمز دیوار
  • noun
    رجوع شود به: royal poinciana
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flamboyant

  1. adjective extravagant, theatrical
    Synonyms: baroque, bombastic, brilliant, camp, chichi, colorful, dashing, dazzling, elaborate, exciting, flaky, flaming, flashy, florid, gassy, gaudy, glamorous, jazzy, luscious, luxuriant, ornate, ostentatious, peacockish, pretentious, resplendent, rich, rococo, showy, splashy, sporty, swank, swashbuckling
    Antonyms: calm, moderate, modest, restrained, tasteful, unflashy

ارجاع به لغت flamboyant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flamboyant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flamboyant

لغات نزدیک flamboyant

پیشنهاد بهبود معانی