متظاهرانه، خودنمایانه، فخرفروشانه، تظاهرآمیز، مبالغهآمیز، نمایشی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Her ostentatious behavior was a clear attempt to impress her peers.
رفتار خودنمایانهی او تلاشی آشکار برای تحتتأثیر قرار دادن همتایانش بود.
An ostentatious display of wealth is an attempt to mask deeper insecurities and anxieties.
نمایش متظاهرانهی ثروت، تلاشی برای پنهان کردن ناامنیها و اضطرابهای عمیقتر است.
متظاهر، خودنما، جلوهفروش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was an ostentatious man who thrived on the admiration of others.
او مردی خودنما بود که از تحسین دیگران لذت میبرد.
He is an ostentatious person who always wants to be the center of attention.
او فردی متظاهر است که دوست دارد همیشه مرکز توجه باشد.
پرزرقوبرق، پرتجمل، پرطمطراق، تجملی
She found the ostentatious lifestyle of the rich to be superficial and unappealing.
او سبک زندگی پرتجمل ثروتمندان را سطحی و غیرجذاب میدانست.
They threw an ostentatious wedding that was talked about for months.
آنها عروسی پرزرقوبرقی برگزار کردند که ماهها دربارهاش صحبت میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ostentatious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ostentatious