آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Ostentatious

ˌɑːstənˈteɪʃəs ˌɒstenˈteɪʃəs

معنی ostentatious | جمله با ostentatious

adjective

متظاهرانه، خودنمایانه، فخر‌فروشانه، تظاهرآمیز، مبالغه‌آمیز، نمایشی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

Her ostentatious behavior was a clear attempt to impress her peers.

رفتار خودنمایانه‌ی او تلاشی آشکار برای تحت‌تأثیر قرار دادن همتایانش بود.

An ostentatious display of wealth is an attempt to mask deeper insecurities and anxieties.

نمایش متظاهرانه‌ی ثروت، تلاشی برای پنهان کردن ناامنی‌ها و اضطراب‌های عمیق‌تر است.

adjective

متظاهر، خودنما، جلوه‌فروش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was an ostentatious man who thrived on the admiration of others.

او مردی خودنما بود که از تحسین دیگران لذت می‌برد.

He is an ostentatious person who always wants to be the center of attention.

او فردی متظاهر است که دوست دارد همیشه مرکز توجه باشد.

adjective

پرزرق‌وبرق، پرتجمل، پرطمطراق، تجملی

She found the ostentatious lifestyle of the rich to be superficial and unappealing.

او سبک زندگی پرتجمل ثروتمندان را سطحی و غیرجذاب می‌دانست.

They threw an ostentatious wedding that was talked about for months.

آن‌ها عروسی پرزرق‌وبرقی برگزار کردند که ماه‌ها درباره‌اش صحبت می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ostentatious

  1. adjective behavior, display, or actions that are intended to attract notice or admiration, often characterized by excessive showiness or extravagance

سوال‌های رایج ostentatious

معنی ostentatious به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «ostentatious» در زبان فارسی به «متظاهرانه» یا «خودنمایانه» ترجمه می‌شود.

«Ostentatious» واژه‌ای است که برای توصیف رفتار، سبک یا شیوه‌ای به کار می‌رود که هدف آن جلب توجه دیگران از طریق نمایش اغراق‌آمیز ثروت، دانش یا موقعیت است. این صفت غالباً بار منفی دارد، زیرا به نمایش بیرونی و غیرضروری چیزی اشاره می‌کند که بیش از آنکه طبیعی و واقعی باشد، نوعی تظاهر یا خودنمایی تلقی می‌شود. برای مثال، فردی که با زیورآلات بسیار گران‌قیمت و درخشان در مجامع عمومی حاضر می‌شود یا خانه‌ای را با تزئینات بیش از حد پرزرق‌وبرق آراسته می‌سازد، ممکن است به عنوان فردی ostentatious توصیف شود.

از دیدگاه اجتماعی، «ostentatious» نوعی فاصله میان ظاهر و باطن را برجسته می‌سازد. کسانی که متظاهرانه رفتار می‌کنند، بیشتر بر برداشت و قضاوت دیگران تمرکز دارند تا بر ارزش ذاتی آنچه ارائه می‌کنند. به همین دلیل، این واژه اغلب برای نقد سبک زندگی یا انتخاب‌هایی به کار می‌رود که بیش از اندازه نمایشی و فاقد سادگی‌اند. در این معنا، «ostentatious» می‌تواند نمادی از مصرف‌گرایی و رقابت برای جلب توجه باشد.

از منظر فرهنگی، آنچه ostentatious به شمار می‌رود، در جوامع مختلف متفاوت است. در برخی فرهنگ‌ها، نمایش ثروت و تجمل نوعی نشانه‌ی موفقیت و اعتبار محسوب می‌شود، در حالی که در دیگر جوامع، چنین رفتاری به عنوان نشانه‌ای از غرور و فقدان تواضع مورد نکوهش قرار می‌گیرد. این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که «ostentation» ارتباطی تنگاتنگ با ارزش‌های اجتماعی و معیارهای زیبایی‌شناختی هر فرهنگ دارد.

در ادبیات و هنر نیز، واژه‌ی «ostentatious» برای توصیف سبک‌های پرزرق‌وبرق و اغراق‌آمیز استفاده می‌شود. برای نمونه، معماری باروک یا لباس‌های درباری قرون گذشته اغلب ostentatious خوانده می‌شوند، زیرا هدفشان ایجاد شکوه و عظمت از طریق نمایش تجملات بوده است. این نوع کاربرد نشان می‌دهد که واژه می‌تواند هم تحسین‌آمیز و هم انتقادی باشد، بسته به زمینه‌ای که در آن به کار می‌رود.

«ostentatious» به ما یادآوری می‌کند که ظاهر و نمایش بیرونی همواره حامل پیام‌های اجتماعی و روان‌شناختی است. گاهی این نمایش‌ها می‌توانند مشروع و حتی ضروری باشند، مانند زمانی که فردی در موقعیت رسمی به دنبال تأکید بر اهمیت جایگاه خود است. اما زمانی که نمایش بیش از حد و غیرضروری باشد، به راحتی با برچسب «ostentatious» شناخته می‌شود و معنایی منفی پیدا می‌کند.

ارجاع به لغت ostentatious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ostentatious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ostentatious

لغات نزدیک ostentatious

پیشنهاد بهبود معانی