امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tinsel

ˈtɪnsl ˈtɪnsl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
شرشره، شرشره‌ی تزئینی، ریسه، ریسه‌ی تزئینی (تکه‌های بلند از مواد نازک و براق که در تزئین جشن‌هایی مانند کریسمس، تولد و... کاربرد دارند.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He carefully wrapped the tinsel around the Christmas tree.
- او شرشره‌ را با احتیاط دور درخت کریسمس پیچید.
- The children loved playing with the colorful tinsel.
- بچه‌ها عاشق بازی کردن با ریسه‌های تزئینی رنگارنگ بودند.
- She decorated the house with shimmering silver tinsel.
- او خانه را با شرشره‌های نقره‌ای درخشان تزئین کرد.
noun
زرق‌وبرق (در ظاهر چشمگیر و جذاب، اما در باطن کم‌محتوا و سطحی)
- The party was full of tinsel and glitter.
- مهمانی پر از زرق‌وبرق و خودنمایی بود.
- The magazine showcased the tinsel of celebrity life, masking the loneliness behind the scenes.
- این مجله زرق‌وبرق زندگی افراد مشهور را به نمایش گذاشت و تنهایی پشت‌صحنه را پنهان کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tinsel

  1. noun long pieces of thin, shiny material used as decoration, especially at Christmas
    Synonyms:
    decoration glitter spangle showy glossy sham tawdriness pretentious clinquant pinchbeck
  1. adjective tastelessly showy
    Synonyms:
    flashy gaudy loud garish tacky cheap fake glossy pretentious tawdry glaring meretricious catchpenny pseudo chintzy alloyed brummagem

ارجاع به لغت tinsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tinsel

لغات نزدیک tinsel

پیشنهاد بهبود معانی