شرشره، شرشرهی تزئینی، ریسه، ریسهی تزئینی (تکههای بلند از مواد نازک و براق که در تزئین جشنهایی مانند کریسمس، تولد و... کاربرد دارند.)
He carefully wrapped the tinsel around the Christmas tree.
او شرشره را با احتیاط دور درخت کریسمس پیچید.
The children loved playing with the colorful tinsel.
بچهها عاشق بازی کردن با ریسههای تزئینی رنگارنگ بودند.
She decorated the house with shimmering silver tinsel.
او خانه را با شرشرههای نقرهای درخشان تزئین کرد.
زرقوبرق (در ظاهر چشمگیر و جذاب، اما در باطن کممحتوا و سطحی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The party was full of tinsel and glitter.
مهمانی پر از زرقوبرق و خودنمایی بود.
The magazine showcased the tinsel of celebrity life, masking the loneliness behind the scenes.
این مجله زرقوبرق زندگی افراد مشهور را به نمایش گذاشت و تنهایی پشتصحنه را پنهان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tinsel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tinsel