Tinsel

ˈtɪnsl ˈtɪnsl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adjective
پولک، نقده، زرق‌وبرق‌دار، پولک زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tinsel

  1. adjective Tastelessly showy
    Synonyms: gaudy, tawdry, brummagem, chintzy, pretentious, flashy, fake, garish, glossy, cheap, glaring, catchpenny, loud, alloyed, meretricious, pseudo, tacky
  2. noun
    Synonyms: clinquant, decoration, glitter, glossy, pinchbeck, pretentious, sham, showy, spangle, tawdriness

ارجاع به لغت tinsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tinsel

لغات نزدیک tinsel

پیشنهاد بهبود معانی