آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Tinsel

ˈtɪnsl ˈtɪnsl

معنی tinsel | جمله با tinsel

noun uncountable

شرشره، شرشره‌ی تزئینی، ریسه، ریسه‌ی تزئینی (تکه‌های بلند از مواد نازک و براق که در تزئین جشن‌هایی مانند کریسمس، تولد و... کاربرد دارند.)

He carefully wrapped the tinsel around the Christmas tree.

او شرشره‌ را با احتیاط دور درخت کریسمس پیچید.

The children loved playing with the colorful tinsel.

بچه‌ها عاشق بازی کردن با ریسه‌های تزئینی رنگارنگ بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She decorated the house with shimmering silver tinsel.

او خانه را با شرشره‌های نقره‌ای درخشان تزئین کرد.

noun

زرق‌وبرق (در ظاهر چشمگیر و جذاب، اما در باطن کم‌محتوا و سطحی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The party was full of tinsel and glitter.

مهمانی پر از زرق‌وبرق و خودنمایی بود.

The magazine showcased the tinsel of celebrity life, masking the loneliness behind the scenes.

این مجله زرق‌وبرق زندگی افراد مشهور را به نمایش گذاشت و تنهایی پشت‌صحنه را پنهان کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tinsel

  1. noun long pieces of thin, shiny material used as decoration, especially at Christmas

ارجاع به لغت tinsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tinsel

لغات نزدیک tinsel

پیشنهاد بهبود معانی