صفت تفضیلی:
cheaperصفت عالی:
cheapestارزان، کمارزش، پست، کمبها، ناچیز، کمسود، تخفیف داده شده
a cheap victory
پیروزی آسان
She was made cheap by her own behavior.
با رفتارش خود را خفیف کرد.
These apples are cheap.
این سیبها ارزاناند.
a cheap restaurant
رستوران ارزان (قیمت)
Javad painted my room cheaply and well.
جواد اتاقم را ارزان و خوب رنگ زد.
This dentist has cheaper clientele.
این دندانساز مشتریان کمپولتری دارد.
to act cheaply
گدابازی درآوردن، فرومایگی کردن
cheap money
پول با بهرهی نازل
His short story is cheap and boring.
داستان کوتاه او مبتذل و خستهکننده است.
ارزان، کمبها، کمخرج
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cheap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cheap