گناهآمیز، معصیتآمیز، خبیثانه، پرگناه
come God and save my vile body.
خداوندا بیا و این جسم پرگناه مرا نجات بده.
a vile trick
حیلهی خبیثانه
پست فطرت، رذل، فرومایه، فاسد، بداخلاق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a vile man
یک مرد رذل
he associated with the vilest thieves.
با فرومایهترین دزدان معاشر بود.
پست، دون، بد، (عامیانه) گند، زننده، ناخوشایند، ناپسندیده
slaves were in the vilest positions.
بردگان پستترین موقعیتها را داشتند.
this vile weather
آبوهوای گند
her father was in a vile temper.
پدرش بدجوری عصبانی شده بود.
he writes vile verse.
شعرهای بسیار بدی مینویسد.
a vile habit
عادت ناپسندیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vile