فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stinking

ˈstɪŋkɪŋ ˈstɪŋkɪŋ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

بدبو، متعفن، بوگندو، گندیده، بویناک، گند

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a stinking fish

ماهی بدبو

The room was filled with stinking smoke from the burning plastic.

اتاق پر از دود گند پلاستیک سوخته‌شده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We had to evacuate the building because of the stinking smell from the broken sewer.

به‌خاطر بوی متعفن ناشی از فاضلاب ترکیده، مجبور شدیم ساختمان را تخلیه کنیم.

adjective informal

ناخوشایند، حال‌به‌هم‌زن، افتضاح، مزخرف، گند، ناجور، لعنتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Don’t talk to me in that stinking tone.

با اون لحن مزخرفت با من حرف نزن.

I am tired of this stinking life.

از این زندگی گند بیزارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This stinking weather is ruining everything.

این هوای لعنتی همه‌چی رو خراب کرده.

adjective slang

به‌شدت مست، بسیار مست، مست‌وپاتیل (به‌طرزی ناخوشایند و منزجرکننده)

He was so stinking that he passed out in the street

او به‌حدی مست بود که در خیابان بیهوش شد.

She was stinking drunk and couldn't even stand.

او به‌شدت مست بود و حتی نمی‌توانست بایستد.

adverb informal

خیلی، به‌شدت، بیش از حد، بیش از اندازه، وحشتناک

That movie was stinking boring.

اون فیلم خیلی خسته‌کننده بود.

It’s stinking hot outside today.

امروز هوای بیرون وحشتناک گرمه.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stinking

  1. adjective smelly
    Synonyms:
    foul-smelling offensive strong-smelling foul rank reeking stenchy odiferous malodorous funky rancid putrid noisome fetid mephitic

ارجاع به لغت stinking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stinking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stinking

لغات نزدیک stinking

پیشنهاد بهبود معانی