فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Output

ˈaʊtpʊt ˈaʊtpʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    outputted
  • شکل سوم:

    outputted
  • سوم شخص مفرد:

    outputs
  • وجه وصفی حال:

    outputting
  • شکل جمع:

    outputs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C2
    تولید، بازده، محصول
    • - the output of coal
    • - تولید زغال‌سنگ
    • - industrial output
    • - تولید صنعتی
    • - His literary output was small.
    • - بازده ادبی او ناچیز بود.
    • - the output of small cars
    • - تولید اتومبیل‌های کوچک
    • - the output of goods and services
    • - تولید کالاها و خدمات
    • - output process
    • - فرایند خروجی
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • noun
    (برق - نیروی مفید تولید شده توسط مولد یا بیرون داده شده توسط تقویت کننده ها و غیره) انرژی خروجی
  • noun
    (علم و ادب) شکوفایی، گل کردن
  • noun
    کامپیوتر برون داد، خروجی، برون دادی، برون‌ده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد output

  1. noun something produced
    Synonyms: achievement, amount, crop, gain, harvest, making, manufacture, manufacturing, producing, product, production, productivity, profit, take, turnout, yield
    Antonyms: input

ارجاع به لغت output

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «output» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/output

لغات نزدیک output

پیشنهاد بهبود معانی