گذشتهی ساده:
outputtedشکل سوم:
outputtedسومشخص مفرد:
outputsوجه وصفی حال:
outputtingشکل جمع:
outputsتولید، بازده، محصول
the output of coal
تولید زغالسنگ
industrial output
تولید صنعتی
His literary output was small.
بازده ادبی او ناچیز بود.
the output of small cars
تولید اتومبیلهای کوچک
the output of goods and services
تولید کالاها و خدمات
output process
فرایند خروجی
(برق - نیروی مفید تولید شده توسط مولد یا بیرون داده شده توسط تقویت کننده ها و غیره) انرژی خروجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(علم و ادب) شکوفایی، گل کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «output» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/output