امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Output

ˈaʊtpʊt ˈaʊtpʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    outputted
  • شکل سوم:

    outputted
  • سوم‌شخص مفرد:

    outputs
  • وجه وصفی حال:

    outputting
  • شکل جمع:

    outputs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
تولید، بازده، محصول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the output of coal
- تولید زغال‌سنگ
- industrial output
- تولید صنعتی
- His literary output was small.
- بازده ادبی او ناچیز بود.
- the output of small cars
- تولید اتومبیل‌های کوچک
- the output of goods and services
- تولید کالاها و خدمات
- output process
- فرایند خروجی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun
(برق - نیروی مفید تولید شده توسط مولد یا بیرون داده شده توسط تقویت کننده ها و غیره) انرژی خروجی
noun
(علم و ادب) شکوفایی، گل کردن
noun
کامپیوتر برون داد، خروجی، برون دادی، برون‌ده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد output

  1. noun something produced
    Synonyms: achievement, amount, crop, gain, harvest, making, manufacture, manufacturing, producing, product, production, productivity, profit, take, turnout, yield
    Antonyms: input

ارجاع به لغت output

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «output» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/output

لغات نزدیک output

پیشنهاد بهبود معانی