گذشتهی ساده:
amountedشکل سوم:
amountedسومشخص مفرد:
amountsوجه وصفی حال:
amountingشکل جمع:
amountsسرزدن، بالغ شدن، رسیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The cost amounts to one hundred thousand tomans.
هزینه بالغ بر صدهزار تومان است.
His wealth amounts to millions.
ثروتش سر به میلیون میزند.
The refusal to answer amounts to a rejection of the offer.
خودداری از دادن جواب به مثابه رد پیشنهاد است.
It is not clear if these discussions will amount to much.
معلوم نیست این مذاکرات به جایی خواهد رسید یا نه.
a huge amount of work
حجم بسیار زیاد کار
میزان، مقدار، مبلغ، عده، مایه، مقدار میزان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
total amount
مبلغ کل
a considerable amount of bread and potatoes
مقدار قابلملاحظهای نان و سیب زمینی
three times the normal amount
سه برابر میزان معمول
the exact amount of your salary
مبلغ دقیق حقوق شما
جمع (حساب)، مجموع، سرجمع، به مثابه، معادل، اندازه، تعداد
1- بالغ شدن (بر)، سرزدن (به)، رسیدن به 2- به مثابه (چیزی) بودن، برابر بودن با
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «amount» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amount