آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Equal

ˈiːkwəl ˈiːkwəl

گذشته‌ی ساده:

equaled

شکل سوم:

equaled

سوم‌شخص مفرد:

equals

وجه وصفی حال:

equaling

شکل جمع:

equals

صفت تفضیلی:

more equal

صفت عالی:

most equal

معنی equal | جمله با equal

adjective B1

هم اندازه، برابر، مساوی، هم پایه، هم رتبه، شبیه، یکسان، همانند، همگن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

مشاهده

equal pay for equal work

مزد برابر برای کار برابر

equal opportunities for everyone

فرصت‌های یکسان برای همه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to divide into equal parts

به بخش‌های مساوی تقسیم کردن

we are equal in height.

ما هم‌قد هستیم.

authors of the past should be judged with equal eyes.

درباره‌ی نویسندگان گذشته باید با بی‌طرفی قضاوت کرد.

the equal plains of Sicily

دشت‌های مسطح سیسیلی

there, the water temperature was equal to the freezing point of the sea.

در آنجا دمای آب به اندازه‌ی نقطه‌ی انجماد دریا بود.

all humans are equal in the sight of God.

همه‌ی انسان‌ها در نظر خداوند برابرند.

noun countable

هم‌اندازه، برابر، مساوی، هم‌پایه، هم‌رتبه، شبیه، یکسان، همانند، همگن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

work which is not equal to his status

کاری که در خور شان او نیست

she is equal to the task.

او از پس این کار برمی‌آید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

he felt that he was among his own equals.

او احساس می‌کرد که در میان هم‌شأن‌های خویش است.

she is the equal of you.

او همانند توست.

verb - transitive

برابر شدن با، مساوی بودن، هم‌تراز کردن

Two plus two equals four.

دو به علاوه‌ی دو برابر است با چهار.

He can equal the best champions.

او می‌تواند با بهترین قهرمانان برابری کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

No one could equal him in speed.

از نظر سرعت هیچ‌کس نمی‌توانست با او برابری کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد equal

  1. adjective fair, unbiased
    Synonyms:
    impartial unbiased just objective even-handed nondiscriminatory unprejudiced egalitarian nonpartisan dispassionate without distinction uncolored
    Antonyms:
  1. verb make even, be even with
    Synonyms:
    match reach tally balance compare level meet agree equate rival emulate tie approach correspond parallel amount to comprise consist of coordinate measure up square with break even rise to be identical live up to partake of rank with come up to equalize touch keep pace with be commensurate equiponderate run abreast be tantamount
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده equal

  • adjective
    equal

سوال‌های رایج equal

گذشته‌ی ساده equal چی میشه؟

گذشته‌ی ساده equal در زبان انگلیسی equaled است.

شکل سوم equal چی میشه؟

شکل سوم equal در زبان انگلیسی equaled است.

شکل جمع equal چی میشه؟

شکل جمع equal در زبان انگلیسی equals است.

وجه وصفی حال equal چی میشه؟

وجه وصفی حال equal در زبان انگلیسی equaling است.

سوم‌شخص مفرد equal چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد equal در زبان انگلیسی equals است.

صفت تفضیلی equal چی میشه؟

صفت تفضیلی equal در زبان انگلیسی more equal است.

صفت عالی equal چی میشه؟

صفت عالی equal در زبان انگلیسی most equal است.

معنی equal به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «equal» در زبان فارسی به معنای «برابر»، «مساوی» یا «هم‌ارزش» ترجمه می‌شود.

این واژه یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در زبان، منطق، ریاضیات و حتی فلسفه و اخلاق است. Equal نشان‌دهنده‌ی حالتی است که در آن دو یا چند چیز از نظر مقدار، اندازه، ارزش، یا اهمیت با یکدیگر تفاوتی ندارند. مفهوم برابری، در عین سادگی ظاهری، در بسیاری از حوزه‌های علمی و انسانی معنا و کاربردی عمیق دارد.

در ریاضیات، واژه‌ی equal نقش محوری دارد و در بیانیه‌هایی مانند «۲ + ۲ = ۴» دیده می‌شود. در اینجا، علامت مساوی (=) نماد equality یا برابری است و نشان می‌دهد که دو طرف معادله از نظر عددی کاملاً یکسان‌اند. این مفهوم پایه‌ی استدلال منطقی و محاسبات علمی است و بدون آن، هیچ نظام عددی یا ریاضی قابل تصور نیست.

در زمینه‌ی اجتماعی و انسانی، equal به معنای برابری در حقوق و فرصت‌ها به کار می‌رود. برای مثال، عبارت “equal rights” به معنای «حقوق برابر» است و اشاره به اصولی دارد که در جوامع عادلانه رعایت می‌شود — یعنی همه‌ی انسان‌ها، بدون توجه به جنسیت، نژاد، مذهب یا موقعیت اقتصادی، باید از فرصت‌ها و حقوق یکسان برخوردار باشند. این مفهوم در فلسفه‌ی سیاسی و اخلاقی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و پایه‌ی بسیاری از جنبش‌های عدالت‌خواهانه در تاریخ بوده است.

در زندگی روزمره نیز، equal می‌تواند توصیف‌کننده‌ی وضعیت‌هایی باشد که در آن‌ها هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد. برای مثال، جمله‌ی “We should treat everyone as equals.” یعنی «باید با همه به‌صورت برابر رفتار کنیم.» این نوع کاربرد بر احترام، انصاف و روح همکاری در روابط انسانی تأکید دارد.

از نظر فلسفی، equal مفهومی است که میان عدالت، حقیقت و تعادل پیوند برقرار می‌کند. برابری واقعی نه به معنای یکنواختی، بلکه به معنای ارزش برابر برای تفاوت‌ها است. در جهان امروز، حفظ برابری در فرصت‌ها و دسترسی‌ها یکی از چالش‌های اصلی جوامع پیشرفته محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که واژه‌ی ساده‌ای مانند equal، حامل یکی از عمیق‌ترین آرمان‌های انسانی است — آرمانی که میان علم، اخلاق و انسانیت پیوندی ناگسستنی برقرار می‌سازد.

ارجاع به لغت equal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equal

لغات نزدیک equal

پیشنهاد بهبود معانی