صفت تفضیلی:
more unequalصفت عالی:
most unequalنابرابر، نامساوی، غیرمتعادل، ناهمسان، ناموزن، ناهمگون
The children’s heights were unequal because of their different ages.
بهدلیل سنهای متفاوتشان، قد کودکان نابرابر بود.
The distribution of resources was unequal among the different regions.
توزیع منابع در میان مناطق مختلف نامتعادل بود.
two unequal forces
دو نیروی نابرابر
an unequal pattern
طرح نامتقارن
an unequal battle
نبرد میان دو نیروی نامتعادل
ناعادلانه، نابرابر، غیرمنصفانه، تبعیضآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Children in rural areas often receive unequal educational opportunities.
کودکان در مناطق روستایی اغلب فرصتهای آموزشی ناعادلانه دریافت میکنند.
Access to healthcare remains unequal across different social classes.
دسترسی به خدمات درمانی در میان طبقات اجتماعی مختلف همچنان غیرمنصفانه است.
ناتوان، عاجز، فاقد صلاحیت لازم، ناکافی
The old bridge was unequal to the weight of modern vehicles.
پل قدیمی برای تحمل وزن وسایل نقلیهی امروزی ناکافی بود.
He is unequal to this task.
او از عهدهی این کار برنمیآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unequal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unequal