گذشتهی ساده:
evenedشکل سوم:
evenedسومشخص مفرد:
evensوجه وصفی حال:
eveningصفت تفضیلی:
more evenصفت عالی:
most evenهموار، صاف، مسطح
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
even ground
زمین صاف
A ping-pong table should be perfectly even.
میز پینگپنگ باید کاملاً تخت باشد.
the even motion of the airplane
حرکت یکنواخت هواپیما
The wind had laid the tree even with the ground.
باد درخت را انداخته و با زمین همتراز کرده بود.
همتراز، مساوی، همسطح، هموزن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scales hang even.
کفههای ترازو هم وزن هستند.
At the end of the game, the two teams' scores were even.
در پایان مسابقه امتیاز هر دو تیم برابر بود.
an even number of shares
سهام به تعداد مساوی
(معامله) سر به سر، نه بدهکار نه طلبکار، بدون سود و زیان، بیحساب
an even exchange
مبادلهی منصفانه
If you give me five tomans, we will be even.
اگر پنج تومان به من بدهی بیحساب میشویم.
(صدا) آرام، ملایم
He spoke in a thoughtful, even voice.
با صدایی تفکرآمیز و آرام حرف میزد.
عدد زوج
Eight is an even number.
هشت عدد جفت است.
even function
تابع زوج
دقیق، کامل، عین
an even kilometer
یک کیلومتر کامل، درست یک کیلومتر
an even dollar
یک دلار تمام
پنجاه پنجاه، نصف نصف، به طور برابر
دقیقاً، عیناً، به درستی
It happened even as I predicted.
درست همانطور که پیشبینی کردم اتفاق افتاد.
کاملاً، تماماً، بهتمامی
حتی
We don't sell on credit, even to you!
نسیه نمیفروشیم حتی به شما!
She didn't even remember my name!
حتی اسم مرا هم یادش نبود!
an even worse mistake
اشتباه حتی بدتر
even if
حتی اگر
even unto death
حتی تا مرگ
برابر کردن، یکنواخت کردن، مساوی کردن، همتراز کردن
Yesterday they beat our team, and today we evened the score by beating them.
آنها دیروز تیم ما را شکست دادند و امروز با شکستدادن آنها امتیاز را مساوی کردیم.
to even out the soil with a spade
با بیل زمین را هموار کردن
We have to even out the flow of water from the reservoir.
باید جریان آب از انبار را یکنواخت کنیم.
برابر شدن، یکنواخت شدن، مساوی شدن، همتراز شدن
متعادل کردن، برابر کردن
even a blind pig occasionally picks up an acorn
حتی اشخاص بیعرضه هم گاهی موفق میشوند.
حتی بااینکه، حتی باوجوداینکه، حتی علیرغماینکه، حتی باآنکه، گرچه، اگرچه، هرچند
شانس پنجاه پنجاه داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «even» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/even