آرام، ساکت، باز، روشن، صاف، بیسروصدا، متین، آسمان صاف، متانت، صافی، صاف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a serene sky
آسمان صاف
a serene lake
دریاچهی آرام
Throughout the crisis her mind remained serene and undisturbed.
طی آن بحران فکر او آرام و بهسامان بود.
the serene expression on her face
متانت قیافهی او
his Serene Highness
حضرت عالیجناب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «serene» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/serene