با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Excited

ɪkˈsaɪtɪd ɪkˈsaɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    excites
  • وجه وصفی حال:

    exciting
  • صفت تفضیلی:

    more excited
  • صفت عالی:

    most excited

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A1
برانگیخته، انگیخته، هیجان‌زده، شوریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He spoke excitedly.
- او با هیجان‌زدگی حرف می‌زد.
- Upon seeing the female dog, the male dog became very excited.
- سگ نر با دیدن سگ ماده سخت برانگیخته شد.
adjective
زیست‌شناسی انگیز ور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excited

  1. adjective inspired; upset
    Synonyms: aflame, agitated, animated, annoyed, aroused, awakened, beside oneself, charged, delighted, discomposed, disconcerted, disturbed, eager, enthusiastic, feverish, fired up, frantic, high, hot, hot and bothered, hyperactive, hysterical, in a tizzy, inflamed, juiced up, jumpy, keyed up, moved, nervous, on edge, on fire, overwrought, passionate, piqued, provoked, roused, ruffled, steamed up, stimulated, stirred, thrilled, tumultous/tumultuous, wild, wired, worked up, zipped up
    Antonyms: bored, calm, composed, easy-going, laid-back, unenthused, unenthusiastic, unexcited, uninspired

لغات هم‌خانواده excited

ارجاع به لغت excited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excited

لغات نزدیک excited

پیشنهاد بهبود معانی