صفت تفضیلی:
hotterصفت عالی:
hottestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) 1- داغ کردن، گرم کردن
2- داغ شدن، گرم شدن
از نزدیک در تعقیب
سخت در تعقیب
دودلی کردن، مردد بودن، (نسبت به شخص یا چیزی) سرد و گرم بودن
دائم تغییر کردن، سرد و گرم شدن، علاقهمند و بیعلاقه شدن
(امریکا - عامیانه) خوب بازی کردن، معرکه کردن، شاهکار کردن
(عامیانه) سراسیمه، مضطرب، هیجانزده
(عامیانه) بسیار خشمگین، از جا دررفته، برآشفته
(برای کسی) تولید زحمت و ناراحتی کردن، در تنگنا قرار دادن
(اخبار و اطلاعات) داغ، بهتازگی منتشرشده، بهتازگی انتشار یافته
موضوع مناقشهبرانگیز، مسئلهی پرکشمکش، موضوع جنجالبرانگیز و دشوار
به دردسر افتادن، دچار گرفتاری شدن، توی هَچَل افتادن، در مخمصه بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hot