فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Torrid
ˈtɔː- / / ˈtɑː-
ˈtɒrɪd
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
حاره، زیاد گرم، حاد، سوزاننده، سوزان، محترق، بسیار مشتاق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the torrid heat of the desert
گرمای سوزان صحرا
torrid love letters
نامه‌های آتشین عاشقانه
مترادف و متضاد torrid
-
adjective very hotSynonyms:hot burning scorching blazing boiling scalding fiery sultry sweltering heated broiling sizzling tropical tropic red-hot parching parched dried dry arid stifling austral blisteringAntonyms:cold freezing arctic
-
adjective sensuousSynonyms:hot sexy passionate ardent erotic steamy sultry intense burning hot-blooded impassioned fervent blazing red-hot flaming white-hotAntonyms:cold cool frigid unsensual
ارجاع به لغت torrid
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «torrid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/torrid
لغات نزدیک torrid
- - torrential rain
- - torres strait
- - torrid
- - torrid zone
- - torridity