فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

White-hot

ˌwaɪtˈhɑːt ˌwaɪtˈhɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    گداخته، تفته، مذاب (مربوط به فلز و غیره به‌طوری‌که حرارت آن به‌قدری زیاد است که نور سفیدی از آن منعکس می‌شود)
    • - The blacksmith heated the metal until it was white-hot and ready to be shaped.
    • - آهنگر فلز را آن‌قدر حرارت می‌داد که گداخته و برای شکل‌دهی آماده شود.
    • - The chef seared the steak on a white-hot grill.
    • - سرآشپز استیک را روی گریل تفته خشک کرد (آب آن را گرفت).
  • adjective
    آتشین، عمیق، شدید، سوزان (احساسات و اشیاق و غیره)
    • - The singer's performance was white-hot, captivating the audience with her powerful vocals and electrifying stage presence.
    • - اجرای این خواننده آتشین بود و با آواز قدرتمند و حضور پر انرژی‌اش روی صحنه، تماشاگران را مجذوب خود کرد.
    • - The CEO's white-hot determination propelled the company to unprecedented success.
    • - عزم شدید مدیرعامل، شرکت را به موفقیتی بی‌سابقه سوق داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت white-hot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «white-hot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/white-hot

لغات نزدیک white-hot

پیشنهاد بهبود معانی