فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

White-headed

ˈwaɪt ˈhɛdɪd ˈwaɪt ˈhɛdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    سپید‌مو، گیس‌سفید، دارای موی سفید
    • - The white-headed man walked into the room.
    • - مرد سپیدمو وارد اتاق شد.
    • - The white-headed woman's kindness and compassion made her a beloved figure in her family.
    • - مهربانی و دلسوزی این زن گیس‌سفید او را به چهره‌ای محبوب در خانواده تبدیل کرد.
  • adjective
    جانورشناسی سپیدکاکل، سرسفید (پرنده)
    • - We spotted a beautiful white-headed bird.
    • - پرنده‌ی سپیدکاکل زیبایی را دیدیم.
    • - The white-headed bird's distinct call echoed through the forest, catching our attention.
    • - صدای متمایز پرنده‌ی سرسفید در جنگل پیچید و توجه ما را به خود جلب کرد.
  • adjective informal
    انگلیسی آمریکایی محبوب
    • - The white-headed boy of the family always received special treatment from his parents.
    • - پسر محبوب خانواده همیشه با برخورد ویژه‌ی والدینش روبه‌رو می‌شد.
    • - The white-headed actress was cast as the lead role.
    • - بازیگر محبوب به عنوان نقش اصلی انتخاب شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت white-headed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «white-headed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/white-headed

لغات نزدیک white-headed

پیشنهاد بهبود معانی