آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Burning

    ˈbɜrːnɪŋ ˈbɜːnɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    burned

    شکل سوم:

    burned

    سوم‌شخص مفرد:

    burns

    معنی burning | جمله با burning

    adjective B1

    سوزان، تفتان، مشتعل

    adjective

    سوختنی، قابل‌اشتعال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adjective

    بسیار مهم، حیاتی، خطیر

    a burning question

    پرسش بسیار مهم

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد burning

    1. adjective blazing, flashing
      Synonyms:
      hot fiery flaming glowing blazing heated illuminated on fire flashing alight afire aflame ignited kindled incandescent oxidizing red-hot scorching torrid smoking sizzling searing smouldering gleaming white-hot broiling conflagrant enkindled blistering
      Antonyms:
      cool cold
    1. adjective fervent, excited
      Synonyms:
      eager earnest excited intense passionate heated ardent fervent vehement impassioned feverish frantic frenzied zealous hectic red-hot blazing white-hot all-consuming
      Antonyms:
      unexcited cool cold apathetic unimportant
    1. adjective stinging, painful
      Synonyms:
      painful stinging sharp biting smarting irritating pungent piercing prickling acrid caustic reeking tingling
    1. adjective important
      Synonyms:
      significant essential critical crucial vital urgent important imperative pressing compelling exigent acute dire crying instant importunate clamant clamorous
      Antonyms:
      unimportant

    لغات هم‌خانواده burning

    • noun
      burn, burner
    • adjective
      burning, burnt
    • verb - transitive
      burn
    • adverb
      burning

    سوال‌های رایج burning

    گذشته‌ی ساده burning چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده burning در زبان انگلیسی burned است.

    شکل سوم burning چی میشه؟

    شکل سوم burning در زبان انگلیسی burned است.

    سوم‌شخص مفرد burning چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد burning در زبان انگلیسی burns است.

    ارجاع به لغت burning

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «burning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burning

    لغات نزدیک burning

    • - burnet
    • - burney
    • - burning
    • - burning bush
    • - burning desire
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.