گذشتهی ساده:
pressedشکل سوم:
pressedسومشخص مفرد:
pressesشکل جمع:
pressingsصفت تفضیلی:
more pressingصفت عالی:
most pressingفشار، فشارآور، مبرم، مصر، عاجل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the pressing demands of this job
الزامات فوری و فوتی این شغل
pressing need
نیاز مبرم
a pressing invitation
دعوت از روی اصرار
It requires only the pressing of a button.
فقط احتیاج به فشردن یک دکمه دارد.
a pressing of phonograph records
یک دسته صفحهی گرامافون (پرسشده)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pressing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pressing