گذشتهی ساده:
exactedشکل سوم:
exactedسومشخص مفرد:
exactsصفت تفضیلی:
more exactingصفت عالی:
most exactingسخت، تحمیلی، سنگین، سختگیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an exacting teacher
معلم سختگیر
Surgery is very exacting.
جراحی مستلزم دقت زیاد است.
an exacting job
کار طاقتفرسا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exacting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exacting