آخرین به‌روزرسانی:

Exacting

ɪɡˈzæktɪŋ ɪɡˈzæktɪŋ

گذشته‌ی ساده:

exacted

شکل سوم:

exacted

سوم‌شخص مفرد:

exacts

صفت تفضیلی:

more exacting

صفت عالی:

most exacting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

سخت، تحمیلی، سنگین، سخت‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an exacting teacher

معلم سخت‌گیر

Surgery is very exacting.

جراحی مستلزم دقت زیاد است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an exacting job

کار طاقت‌فرسا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exacting

  1. adjective demanding
    Synonyms:
    difficult hard tough strict severe critical trying taxing burdensome onerous stringent rigorous rigid exigent precise careful particular painstaking unsparing weighty harsh stern imperious picky fussy finicky nit-picking hypercritical persnickety by the book grievous oppressive
    Antonyms:
    giving lending

سوال‌های رایج exacting

گذشته‌ی ساده exacting چی میشه؟

گذشته‌ی ساده exacting در زبان انگلیسی exacted است.

شکل سوم exacting چی میشه؟

شکل سوم exacting در زبان انگلیسی exacted است.

سوم‌شخص مفرد exacting چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد exacting در زبان انگلیسی exacts است.

صفت تفضیلی exacting چی میشه؟

صفت تفضیلی exacting در زبان انگلیسی more exacting است.

صفت عالی exacting چی میشه؟

صفت عالی exacting در زبان انگلیسی most exacting است.

ارجاع به لغت exacting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exacting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exacting

لغات نزدیک exacting

پیشنهاد بهبود معانی