امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unsparing

ənˈsperɪŋ ʌnˈspeərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌دریغ، فراوان، ظالم، سخت، اسراف‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsparing

  1. adjective Profuse
    Synonyms:
    generous lavish liberal munificent free openhanded unstinting freehanded abundant bountiful handsome extravagant giving hard inexorable plentiful procrustean overgenerous profuse relentless ruthless too-generous severe ungrudging unmerciful unstinted
  1. adjective Severe
    Synonyms:
    relentless rigorous merciless

ارجاع به لغت unsparing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsparing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsparing

لغات نزدیک unsparing

پیشنهاد بهبود معانی