صفت تفضیلی:
severerصفت عالی:
severestشدید، طاقتفرسا، سخت (سرما و درد)، جدی، وخیم (بیماری)، عمیق (زخم)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The doctor diagnosed him with a severe pain in his lower back.
پزشک تشخیص داد که او درد شدیدی در ناحیهی کمر دارد.
severe cold
سرمای سخت
سخت، مشکل، دشوار، نفسگیر، توانفرسا (رقابت و آزمون)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The competition was severe.
رقابت سخت بود.
The teacher gave a severe test to challenge the students' understanding of the material.
معلم امتحان دشواری گرفت تا درک دانشآموزان از مطالب را به چالش بکشد.
شاق، طاقتفرسا (کار)، سختگیر، سرسخت (شخص)، سختگیرانه (اقدام)، شدید (تنبیه و غیره)
The job's severe requirements meant that only the most skilled and experienced workers were hired.
الزامات شاق این شغل به این معنی بود که فقط ماهرترین و باتجربهترین کارگران استخدام میشدند.
The government has been very severe about certain films.
دولت درمورد برخی فیلمها خیلی سختگیر بوده است.
a severe teacher
معلم سختگیر
severe to the point of cruelty
سختگیر تا حد ظلم
severe criticism
انتقاد شدید
severe difficulties
مشکلات شدید
ساده، بیپیرایه، بیآذین
The severe landscaping of the garden showcased the natural beauty of the plants.
محوطهسازی سادهی باغ، زیبایی طبیعی گیاهان را نشان داد.
The room had a severe look.
اتاق ظاهری بیپیرایه داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «severe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/severe