قطعی، بیچونوچرا، آمرانه، خودرأی، شتابآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the peremptory rejection of two jurors
نپذیرفتن بیچونوچرای دونفر از اعضای هیئت منصفه
the loud, peremptory shout of the ship's siren
صدای بلند و فرمانوار آژیر کشتی
a peremptory manner
رفتار آمرانه
peremptory ideas about right and wrong
عقاید کوتهفکرانه دربارهی درست و غلط
the peremptory use of force
بهکاربردن مصممانهی زور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «peremptory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peremptory