شکل جمع:
bindingsالزامآور، اجباری، لازمالاجرا، تعهدآور، غیرقابل نقض
This clause of the contract is binding on both parties.
این مادهی قرارداد برای طرفین الزامآور است.
This agreement is binding on both parties for five years.
این توافق برای هر دو طرف بهمدت پنج سال غیرقابل نقض است.
an old law that is still binding in California
یک قانون قدیمی که هنوز در کالیفرنیا به قوت خود باقی است
جلد، صحافی، شیرازه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I liked the book's binding and gilt lettering.
از صحافی و حروف مطلای کتاب خوشم آمد.
The leather binding gave the book a luxurious, antique feel.
جلد چرمی به کتاب حالتی لوکس و قدیمی بخشیده بود.
durable leather binding
(کتاب) جلد چرمی با دوام
نوار
Bias binding works best for curved hems and edges.
نوار اریب برای لبهها و سجافهای منحنی بهترین عملکرد را دارد.
The binding around the collar is coming loose.
نوار دور یقه درحال جدا شدن است.
گیرهی اسکی
She took her skis to the shop to get the bindings replaced.
او اسکیهایش را به مغازه برد تا گیرهها را تعویض کنند.
Make sure your bindings are securely fastened before hitting the slopes.
قبلاز رفتن به پیست، مطمئن شو که گیرههای اسکیات محکم بسته شدهاند.
ski binding
گیرهی روی اسکی (که کفش اسکی در آن قرار میگیرد)
بستن سینهها، تخت کردن سینه (معمولاً با بایندر که توسط افراد ترنس استفاده میشود)
They started binding at age 16 to better match their gender identity.
آنها از سن ۱۶ سالگی بستن سینهها را شروع کردند تا با هویت جنسیتیشان هماهنگتر باشند.
Support groups often provide guidance on how to safely practice binding.
گروههای حمایتی اغلب راهنماییهایی در مورد نحوهی ایمن تخت کردن سینه ارائه میدهند.
گذشتهی ساده binding در زبان انگلیسی bound است.
شکل سوم binding در زبان انگلیسی bound است.
شکل جمع binding در زبان انگلیسی bindings است.
سومشخص مفرد binding در زبان انگلیسی binds است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «binding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/binding