با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Binding

ˈbaɪndɪŋ ˈbaɪndɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bound
  • شکل سوم:

    bound
  • سوم شخص مفرد:

    binds
  • شکل جمع:

    bindings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    جلد و پشت‌دوزی کتاب، صحافی، شیرازه، ته‌دوزی
    • - I liked the book's binding and gilt lettering.
    • - از صحافی و حروف مطلای کتاب خوشم آمد.
    • - durable leather binding
    • - (کتاب) جلد چرمی با دوام
  • noun adjective
    (عمل شخص یا دستگاه) بسته‌بندی، بستگری
  • noun adjective
    بست، (هر چیزی که ببندد یا وصل کند) بند، باندپیچی (زخم و غیره)، (خیاطی - روبان یا نواری که برای استحکام بیشتر بر حاشیه یا سجاف یا درز دوخته شود) مغزی، لبه
    • - ski binding
    • - گیره‌ی روی اسکی (که کفش اسکی در آن قرار می‌گیرد)
  • noun adjective
    الزام آور، اجباری، به قوت خود باقی
    • - an old law that is still binding in California
    • - یک قانون قدیمی که هنوز در کالیفرنیا به قوت خود باقی است
    • - This clause of the contract is binding on both parties.
    • - این ماده‌ی قرارداد برای طرفین الزام‌آور است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد binding

  1. adjective necessary
    Synonyms: bounden, compulsory, conclusive, counted upon, essential, imperative, incumbent on, indissoluble, irrevocable, mandatory, obligatory, required, requisite, unalterable
  2. adjective confining
    Synonyms: attached, enslaved, fastened, indentured, limiting, restraining, tied, tying
    Antonyms: alterable, breakable, revocable, unbinding, unconfining, unnecessary
  3. noun cover; something which fastens
    Synonyms: adhesive, belt, fastener, jacket, tie, wrapper

ارجاع به لغت binding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «binding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/binding

لغات نزدیک binding

پیشنهاد بهبود معانی