۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Mandatory

ˈmændətɔːri ˈmændətri

صفت تفضیلی:

more mandatory

صفت عالی:

most mandatory

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal C1

اجباری، الزامی، الزام‌آور، واجب، لازم‌الاجرا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Voting is not mandatory.

رأی دادن اجباری نیست.

a mandatory waiting period of six months

یک دوره‌ی انتظار اجباری شش ماهه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The mandatory meeting will be held at 9 am tomorrow.

جلسه‌ی اجباری فردا ۹ صبح برگزار می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mandatory

  1. adjective required, necessary
    Synonyms:
    necessary essential indispensable compulsory obligatory requisite imperative needful compelling binding forced involuntary commanding imperious irremissible de rigueur compulsatory
    Antonyms:
    unnecessary optional voluntary

سوال‌های رایج mandatory

صفت تفضیلی mandatory چی میشه؟

صفت تفضیلی mandatory در زبان انگلیسی more mandatory است.

صفت عالی mandatory چی میشه؟

صفت عالی mandatory در زبان انگلیسی most mandatory است.

ارجاع به لغت mandatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mandatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mandatory

لغات نزدیک mandatory

پیشنهاد بهبود معانی