(از نظر سنتی یا اخلاقی) الزامآور، اجباری، ضروری، لازم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Where I work, suits are de rigueur for all employees.
در جایی که من کار میکنم، پوشیدن کتوشلوار ضروری است.
Dark sunglasses are de rigueur these days.
این روزها عینک دودی، ضروری است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «de rigueur» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/de-rigueur