شکل جمع:
necessariesصفت تفضیلی:
more necessaryصفت عالی:
most necessaryلازم، ضروری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the necessary tool for this job
ابزار لازم برای این کار
We will take all the necessary steps.
همهی اقدامات لازم را انجام خواهم داد.
A valid ID is necessary to enter the restricted area.
برگهی شناسایی معتبر برای ورود به محوطهی ورود محدود ضروری است.
گریزناپذیر، حتمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We believe that death is a necessary feature of the human condition.
معتقدیم که مرگ یکی از ویژگیهای گریزناپذیر وضع بشر است.
We must accept that failure is sometimes a necessary result.
باید بپذیریم که شکست گاهی نتیجهای اجتنابناپذیر است.
بدیهی (بهطوری که بدون تناقض نمیتوان آن را انکار کرد)
It is necessary that the whole be greater than any of its parts.
بدیهی است که کل از هر یک از اجزای خود بزرگتر است.
It is necessary that health is important.
بدیهی است که سلامت مهم است.
اجباری، الزامی
Do not forget that taking the oath of obedience is necessary.
فراموش نکنید که ادای سوگند اطاعت، اجباری است.
Attendance at the meeting is necessary.
حضور در جلسه الزامی است.
چیز لازم، چیز ضروری، (در جمع) ضروریات
The hotel provided all the necessaries for a comfortable stay.
هتل همهی چیزهای لازم برای اقامتی راحت را فراهم کرده است.
I need to buy the necessaries.
باید ضروریات را بخرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «necessary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/necessary