الزاما، ضروری، لزوما، به ناچار، ناگزیر، لاجرم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The vaccination doesn't necessarily make you completely immune.
واکسیناسیون لزوما بدن را کاملا ایمن نمیکند.
The number of guests was necessarily limited.
تعداد میهمانان به ناچار محدود بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «necessarily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/necessarily