واجب، ضروری، حیاتی، مهم، اساسی، بسیار، بسیار مهم، شدیداً، به شدت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is vitally important that you wear a helmet when riding a motorcycle.
پوشیدن کلاه ایمنی هنگام موتورسواری بسیار مهم است.
The CEO's presence at the meeting was vitally necessary for the decision-making process.
حضور مدیرعامل در جلسه برای فرآیند تصمیمگیری بسیار ضروری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vitally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vitally